*****************
شیطونک مهربان ،
سوال سختی نبود که جوابتو ندم .
اگه عاشق باشی میتونی جوابشو از وجود خودت بگیری
عشق یعنی احساسی شکننده اما بران ..
عشق یعنی دریائی پراز اشک اما متلاطم و با یار آرام ....
عشق یعنی سوزوگداز آرام عاشق در خلوت تنهائی
عشق یعنی با شب ماٌنوس بودن ...
من عاشقم و عشق را با تمام وجودم پذیرا شده ام !
سالهاست که عاشقم ...
اگر احساسی هست از عشق است نه از من ..
حاکم مطلق وجودم دل من است نه عقلم ..
پس بدان اگر عاقل بودم عاشق نبودم ...
و خوشحالم که عاشقمو عاقل نیستم .........
دوستت دارم .. غروب
****
Life is short, Break the rules, Forgive quickly, Kiss slowly, Love truly,
Laugh uncontrollably, And never regret anything that made you smile..
زندگي كوتاه است، قواعد را بشكن، سريع فراموش كن،
به آرامي ببوس، واقعاً عاشق باش، بدون محدوديت بخند،
و هرچيزي كه باعث خنده ات ميگردد را رد نكن..............
************************
برف می بارد روی سیاهی ها
همه چیز روبه سپیدیست
اما این قلب انسان است
که هر لحظه سیاهتر می شود
*********
برف می بارد و من
در خیابان های شهر
تک و تنها زیر برف
قدم میزنم ، اشک میریزم
دگر پاسی از شب گذشته
می خواهم به خانه بروم
اما رمقی نیست
که تکرارهارا تکرار کنم
میدانم در اتافم دگر گرمی نیست
لبخندی نیست که در آغوشم بگیرد
به خانه میرسم . . . .
************
همه جا سکوت ، همه در خواب
اتاق سرد من تنهاست ، چون هر شب
ومرا صدا میزنند ،
تاریکی ، سرما و دفتر شعرهایم
********
همه چیز آرام است
در برون از خانه ، چه غوغائیست
آسمان امشب جشن است
و تنهائی در انتظارم
برف این سپید روی آسمان
از پشت شیشه خیس پنجره تاریک اتاقم
برویم میزند لبخند
ومن با چشم اشکبار
نگاهش می کنم
*******
امشب برف می بارد
و زمین رو به سپیدیست
ولی افسوس !
قلب انسانها هر لحظه سیاهتر می شود
(( غروب ))
***********
هرگز از سختی زندگی نهراس ،
چرا که دریای آرام هرگز ناخدائی قهرمان نمی سازد
*********
امروز مطلبی را فیروزه برایم ارسال کرد که حیفم آمد
برای شما ننویسم من که لذت بردم .
************************************
مردم اغلب بی انصاف ، بی منطق و خود محورند......
ولی آنان را ببخش .............
اگر مهربان باشی ، تو را به داشتن انگیزه های پنهان
متهم می کنند ....
ولی مهربان باش ..........
اگر شریف و درستکار باشی ، فریبت می دهند ........
ولی شریف و درستکار باش ..........
نیکی های امروزت را فراموش می کنند .....
ولی نیکوکار باش .....
بهترین های خود را به دنیا ببخش ......
حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد .......
در نهایت می بینی که هر آن چه هست همواره
میان تو و خداوند است
نه میان تو و مردم ...................
(( کوروش کبیر ))
فردا تولد امام رضا (ع) است .
خیلی دلتنگم و بغض راه گلویم را بسته و اشک امانم را بریده .
نمیدانم چرا از شنیدن تولد امام به گریه افتادم و با دلی شکسته
گریه کردم .
دلم گرفته به اندازه تمام کسانی که دلشان میخواهد به زیارت
بروند و توان مالی ندارند .
دلم گرفته به اندازه تمام کسانی که عاشقند و عشق همه ی
وجودشان شده و معشوق باور ندارد این همه عشق را .
دلم گرفته برای عاشقان خسته ای که از همه چیز غافل
می شوند ،حتی معشوقشان .
دلم گرفته به اندازه تمام دلتنگی های عاشق .
بیائید در روزی که تولد امام رضا را تولد عشق می نامند آرزو کنیم .
کسانی که معشوق خود را فراموش کرده اند ،
دلشان به درد آید و به یادش گریه کنند .
چه سخت است زنده باشی و فراموش شده !
چه سخت است در خلوتت سخت گریه کنی و ندانی چرا ؟
چه سخت است عاشق باشی و عشق تو را نشناسد .
چه سخت است یاد کسانی که عاشقانه دوستشان داشتی
و نفهمیدند دوست داشتنت از روی عشق بود نه عادت .
یا امام رضا . عشق را به کسانی بیاموز که معشوقشان را
در زرق و برق زندگی گم کرده و از یاد برده اند .
یا امام رضا عشق را به کسانی هدیه کن که بدانند
عشق چیست ، عاشق کدامست .....
دوستتان دارم . غروب
در خزان زندگانی
بی تو ای مه چه کنم ؟
عاشقم من از جوانی
جز تحمل چه کنم ؟
گر ترک کویم تو کنی
دل بدست که دهم ؟
توبگو از دوری آن مه زیبا
چه کنم ؟
وعده کردی که بیایی دیدنم
غم دل با تو بگویم
غمم از دل برود
گر ببینم ماه رویت
چون نیایی تو بسویم
چه کنم ؟
هرکسی را در جوانی شد با عشق آشنا
در دلش هست آرزویی
من بغیراز وصل تو از جوانی
چون ندارم آرزویی چه کنم ؟
بعد تو با کی نشینم
دم زمستی بزنم
پیش از این گر زده باشم
با تو دیگر نزنم . چه کنم ؟
این دل یکرنگ و صادق نشود صید کسی
همچو پروانه به گرد شمع
دور تو پر نزنم . چه کنم ؟
در هوای دیدن رویت بسی رنجها کشیدم
تو ندانی در رهت چه ها کشیدم . چه کنم ؟
هرگز ندیدم من به عالم
از خوبان وفا
با غمت من خو گرفتم
در کوی شادی چه کنم ؟
چون تو بودی آخرین دلدار من
شکوه از غمزه و نازت نکنم
چه کنم ؟ ؟
(( غروب ))
اما نشد
دل به دریا بزنم
با غم مرگبارعاشق همآغوش کنمت
دیدم که نشد
خواستم از دلتنگی روزام .
برایت بگویم قصه ای
نبودی بشنوی
خواستم غصه های بی صدای قصه هامو ببینی
که نیستی ببینی
وقتی نیستی .همه نیستند .هستند
اما مثل تو نیستند .
که برام اشک بریزند
قصه های غصه هامو بشنوند
گریه کنند .
چه کنم با دل تنها و غریبم
که فقط یارش تویی
همدم و دلدارش تویی
: : : : : : :
وقتی که دلتنگم
وقتی که گریانم
وقتی که تنها توی تنهائیام
غرق غرقم
گرمی بوسه هات . شادم میکنه
از غم و حسرت و درد
آزادم میکنه
: : : : :
توبیا . تا بسازم قصه ای از خوبیات
تو بیا . تا بسازم شعری از بوسه هات
تو بیا . که خیلی دلتنگ توام
توبیا . که اگر دیر بشه دیدارت
برسنگ مزارم می نویسند .
( آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا )
(( غروب ))
هنگام تولد عشق از مادر به من انتقال یافت و بهمین دلیل از بدو تولد عشق را شناختم .
همانگونه که شما متولد شدید وعشق را شناختید .
انسانها ازنظرعاطفی شباهت زیادی بهم دارند یکی اورا باور ندارد ویکی مثل من که عشق را از
تولد شناخت دروجودم بارورش کردم با اشک آبیاریش نمودم تا پابپای هم بزرگ شدیم و رشد
کردیم .
عشق یعنی دوست داشتن .
عشق یعنی خواستن با تمام وجود .
وعشق یعنی صادقانه به همه چیز نگاه کردن و زیبا دیدن و از دیدارش لذت بردن .
عشق یعنی غم اما غمی زیبا .
عشق یعنی اشک که فقط بخاطروجود عاطفه ای سرشار از محبت . روی گونه هایت جاری
میشن .
پس تا زنده ام عاشقم وسرلوحه تمام زندگیم عشق است و عشق است و عشق .......
پس بیائیم حال که عاشق بدنیا آمدیم عاشقانه زندگی کنیم وعاشقتر بمیریم .
هرکجا هستید و عاشق بامن حرف بزنید که عاشقانه میشنوم وعاشقانه شمارا میفهمم .
منتظرحرف دل عاشقت هستم .
دوستتان دارم - غروب
اگه من قاصدکی روی هوا .......
اگه من شعر لبانم بیصدا .......
اگه قلب عاشق من بی طپش ....
اگه روح تشنه من پر عطش .......
اگه من خسته ترین مرد شبم ......
اگه من گویاترین حرف لبم .......
اگه من اشک یتیم درشب تار ......
اگه من باران عشقم در بهار ......
اگه من ستاره ای در آسمان .......
اگه من نورامیدم در جهان ........
اگه من تنها درخت پر ثمر .......
اگه من تنها ستاره در قمر ......
برای تو همدم خوب و قشنگ ......
بهترین هدیه که دارم .....
اینه که :::::
(( همیشه دوست دارم ))
(( غروب ))
در سکوت من و تو ,
یاد هزاران خاطره س
در میان چشمای خسته مون ,
نقش سکوت فاصله س
دیگه تو دستای ما ,
رمق وحال یه قصه س
دیگه تو پاهای ما ,
حس رفتن و رسیدن حادثه س
حالا تو قلبهای ما ,
قصه عشق و امید ,
فقط یه خاطره س
حالا توی حرفامون ,
حرف جدایی فاجعه س
توی خواب دیدنش ,
عطر گیسوی سیاهش رایحه س
در تمام لحظه هام,
یاد او , عشق او ,
سراسر خاطره س
(( غروب ))