ستاره مارسی
دلنوشته های از یاد رفته ...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط غروب |

کاش قطره ای اشک بودم که در چشمانت متولد می شدم و بر گونه هایت زندگی می کردم و بر لبانت می مُردم تا بدانی چقدر عاشق تو هستم.

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط غروب |

 

شايد زندگي آن جشني نباشد که آرزويش را داشتي

اما حال که به آن دعوت شدي تا ميتواني زيبا

برقص

--

 

وسعت دنیای هرکس به اندازه وسعت تفکر 

اوست .

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط غروب |

نوشته شده در تاريخ جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط غروب |

آرام ... با بغض اما...

چمدانم را پر می کنم از تجربه هایم...

از خنده های کودکانه ام...

از شک و تردید های گاه و بیگاهم...

از ترس هایم ... وای ... از ترس هایم ... از واهمه هایم...

از اشک هایم ...

دلم را می گذارم در چمدانم ...

آرام تر می گذارمش...

برچسب می زنم روی چمدانم ... شکستنی ست !...

آخرین بار نگاه می کنم به خانه ی پر از تنهایی ام ...

چقدر خالی تر می شود بعد از من...


دل می کنم ... شاید ......

شاید روزی ... نه ممکن نیست ... دیگر برگشتی نخواهد بود

می روم .................

                                     (( مهدیس ))

نوشته شده در تاريخ جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط غروب |


زندگی در هر روز به رنگی در می آيد

با هر رنگ آن زندگی كن

از تمام لحظات آن لذت ببر ،

طوري زندگي كن كه شايد فردائی نباشد

هر كاري كه قلبت مي گويد انجام بده

و آن همان چيزي خواهد بود كه تو از آن لذت ببري

دست در دست آن مهربان بگذار كه شايد فردائي نباشد

فردا مانند يك خيال به نظر مي رسد

خيالي كه امروز تحقق يافت

سپس به حرفهاي دل ديوانه ات گوش كن

و همان طور كه دلت مي گويد باش

تمام داستان همين خواهد بود

همه چيز امروز است شايد فردایی نباشد ............

((شیطون))

نوشته شده در تاريخ جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط غروب |

نوشته شده در تاريخ جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط غروب |

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط غروب |

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.