*********************************
در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع ....
شب نشين کوي سربازان و رندانم چو شمع....
روز و شب خوابم نميآيد به چشم غم پرست....
بس که در بيماري هجر تو گريانم چو شمع....
رشته صبرم به مقراض غمت ببريده شد......
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع....
گر کميت اشک گلگونم نبودي گرم رو.....
کي شدي روشن به گيتي راز پنهانم چو شمع....
در ميان آب و آتش همچنان سرگرم توست ...
اين دل زار نزار اشک بارانم چو شمع.....
در شب هجران مرا پروانه وصلي فرست....
ور نه از دردت جهاني را بسوزانم چو شمع......
(( سمانه ))
نظرات شما عزیزان: