ستاره مارسی
ستاره مارسی
دلنوشته های از یاد رفته ...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 تير 1390برچسب:, توسط غروب |

امروز دوست و همکار عزیزم صید خان شاهمحمدی بعداز ده روز مبارزه با مرگ تسلیم سرنوشت شد . روحش شاد

*******************************

چه آرام خفت ......

چه آرام رفت ......

دوست دگرم چه آرام گفت ......

آن دگر دوست ، امروز ساعت دو ....

تا ابد آرام خفت ......

********

خبر آرام بود ......

در دلم آشوب شد .....

اشک در دیده روان ......

لب سردم لرزان .......

************

بغض در ناله شب .....

وحشت هق هق تلخ ......

بی کسی ، تنهائی .....

چه آرام رفت و من باور ندارم .....

چه تنها رفت و من هرگز ندانم .....

زندگی یعنی چه  ؟ ؟ ؟ ؟

تولد ، تلاش و عشق و مرگ ....

**************

نمیدانم چه میگویم .......

خبر آرام بود ......

او که رفت ، دوست من ، تنها بود .......

من ماندم و یک دنیا درد .......

او چه آرام رفت ، چه آرام خفت .......

من چه نا آرام ماندم در کویر ...!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

                                                (( غروب ))



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.