امروز دوست و همکار عزیزم صید خان شاهمحمدی بعداز ده روز مبارزه با مرگ تسلیم سرنوشت شد . روحش شاد ******************************* چه آرام خفت ...... چه آرام رفت ...... دوست دگرم چه آرام گفت ...... آن دگر دوست ، امروز ساعت دو .... تا ابد آرام خفت ...... ******** خبر آرام بود ...... در دلم آشوب شد ..... اشک در دیده روان ...... لب سردم لرزان ....... ************ بغض در ناله شب ..... وحشت هق هق تلخ ...... بی کسی ، تنهائی ..... چه آرام رفت و من باور ندارم ..... چه تنها رفت و من هرگز ندانم ..... زندگی یعنی چه ؟ ؟ ؟ ؟ تولد ، تلاش و عشق و مرگ .... ************** نمیدانم چه میگویم ....... خبر آرام بود ...... او که رفت ، دوست من ، تنها بود ....... من ماندم و یک دنیا درد ....... او چه آرام رفت ، چه آرام خفت ....... من چه نا آرام ماندم در کویر ...!!!!!!!!!!!!!!!!!
(( غروب )) |
نظرات شما عزیزان: